از کنارم رد شدی بیاعتنا... نشناختی؟
چشم در چشمم شدی اما مرا... نشناختی؟
در تمام خاله بازیهای عهد کودکی...
همسرت بودم همیشه بیوفا... نشناختی؟
لیله باز کوچهی مجنونصفتها فکر کن...
جنب مسجد خانهی آجرنما... نشناختی؟
دختر همسایه یاد جرزنیهایت بهخیر...
این منم تکتاز گرگم برهوا... نشناختی؟
اسم من آقاست اما سالها پیش این نبود...
ماه بانو یادت آمد؟ مشتبا... نشناختی؟
کیست این مرد نگهبانت که چشمش برمن است...
آه! آری تازه فهمیدم چرا...
نشناختی!!!
برچسبها: نشناختی ,
گفتي که مرا دوست نداری گله ای نيست
بين من و عشق تو ولی فاصله اي نيست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه بايد بروم حوصله ای نيست
پرواز عجب عادت خوبيست ولی حيف
تو رفتی و ديگر اثر از چلچله ای نيست
گفتی که کمی فكر خودم باشم و آن وقت
جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نيست
رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسوزند دل من مساله ای نيست
برچسبها: مریم حیدر زاده ,
زندگي پر از سواله مي دونم
رسيدن به تو خياله مي دونم
تو ميگي يه روزي مال من ميشي
اما موندنت محاله مي دونم
تو ميگي شبا دعامون مي کني
چشمه چات زلاله مي دونم
توي آسمون سرنوشت ما
ماه کامل مه لاله مي دونم
تو ميگي پرنده شيم بريم هوا
غصه ما دو تا باله مي دونم
چشم من پر از غم نبودنت
دل تو پر از ملاله مي دونم
طاقتم ديگه داره تموم ميشه
صبر تو رو به زواله مي دونم
آره ميري و نمي پرسي که اين
دل عاشق در چه حاله مي دونم ...
برچسبها: مریم حیدر زاده ,
ﺗﻮ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﺸﻮ!
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ!
ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﯽ!
ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ .... ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺸﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ......ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ!
ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ
ﻭ ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﭘﺮ ﮐﻨﻢ!
ﺗﻮ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﺸﻮ!
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ!
ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﺨﻨﺪﻡ
ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﯽ ﺗﻮ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﻢ ... ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺖ!
ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﻝ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﺒﻨﺪﻡ!
ﻭ ﻣﻬﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﺎﺩﺕ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ !
ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﻫﺴﺖ ... ﮐﻪ ﯾﺎﺩ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ
ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺻﻔﺤﻪ ﺩﻟﻢ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﻢ!
ﻭ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﻡ
ﺗﻮ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﺸﻮ!
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﯾﺎﺩ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮔﺮﻓت.
برچسبها: نگران ,
تــــــــــو
هــر روز خـوب تــر می شوی . . .
و مـن . . .
هــر لحــظـــــــــه
عـــــاشق تـــر . . .
ایـــن هــمه دوســـت داشــتنــی بــودنـت
دارد از ســـرم ، ســر مــی رود . . .
خـــــــوب مـن ، کـمی آرام تـر . .
کمی کـــــــنـدتـر ؛ مهـربـان بـاش . . .
بگـذار بــه پـــــایـــت برسم . . . "
طرح آغوش تو ای دوست، معما دارد !!
اینکه تنها، به اندازه ی من، جا دارد
اینکه لبخند تو را، بوسه ی من می شکند
اینکه موی من و دستان تو معنا دارد ...
برچسبها: آغـــــــــــــــوش ,
برچسبها: عکــــــــــــــس ,
روزای خیلی طلایی یادته؟ روز ترس از جدایی، یادته؟
روز تمرین اشاره یادته؟ شب چیدن ستاره یادته؟
شعرای کتاب درسی یادته؟ یادته گفتی می ترسی ،یادته؟
عکسمون تو قاب عکس و ، یادته؟ بله بدون مکث و یادته؟ ...
برچسبها: مریم حیدر زاده ,